بازبینی سال 85 بسیار دشوار و اضطرابآور و عجیب بود. کارهائی کردم که مهر محال داشتند و کارهائی نکردم که اجبار باید. آرزوهایم آمدند کف دستم نشستند اما من آنقدر ترسیدم که توان بستن انگشتانم را نداشتم. گمشدههائی را دوباره یافتم که روزهای بودنشان خاکستری شده بود و از لیست دوستانم کسانی را حذف کردم که به بودنشان امیدها بسته بودم.و برای سال 86 داشتم به یکی از بزرگترین آرزو هایم فکر میکردم که کاش اگر به کسی بدی کردهام بهام بگوید.که من هرگز بیدلیل مرتکب رفتاری نمیشوم. کمکام کند تا فرصت بخشیده شدن پیدا کنم تا امکان خوب بودن را از دست ندهم
Friday, March 23, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment