Sunday, April 22, 2007

کجایید ای شهیدان خدایی کجایید ای شهان آسمانی

محمد جان سلام ، خیلی خیلی ممنونم که وبلاگو می خونی و پندهای برادرانت را از من دریغ نمیکنی. ببخشید که باعث ناراحتیت شدم قبول دارم که پست و بی شرف را نمیشه همین جوری حواله مردم کرد . ولی به والله من از نوادر این قوم نمیگم ، شهدای این جنگ معاصر که من دیدم از نوادرند همه می دانند که مدیون شهدا هستند اما چه سود....چند درصد ما در مسیر شهدا حرکت می کنیم ما در هنگامه رویارویی با شهدا جز شرمندگی چه چیز می توانیم بگوییم اون شور انقلاب کو؟؟؟الان اگه جنگ شه کی میره خالص بجنگه !به من گفته بودی قبول داری بعضی از این دسته هستند و بقیه ناب اما من میگم نوادری بودند بی ریا و بقیه ....من قلمم رو به نوادرنیست. هیچ وقت هم برام طنز مشت نمونه ی خروار مفهومی نداشته . برادرم کی الان به غیر از خانواده های داغدار اون شهان آسمانی به یادشون هستند ، حماسه حسین یک بار تکرار شد..صدها هزار ایرانی در جنگ با دشمن جان‌شان را دادند. برای دفاع از میهن، برای دفاع از آرمان. بسیاری از سیاست‌مداران کم‌مایه در این سال‌ها مایه‌دار شدند و ریشه دواندند. از برکت خون شهدای جنگ، گروه معدودی خون مردم را در شیشه کردند و قدرت گرفتند. برای سیاست مدارای ما خوب شد اونا شهید شدن ...جدی می گم...خیلی خوب شد اگه اونا شهید نمی شدن اینا باید چیکار می کردن؟! یا باید لال مونی می گرفتن و یا... خوب شد اونا شهید شدن ...اگر اونا شهید نمی شدن بچه حزب اللهی های مدعی باید ادای کی رو در میاوردن؟حتما ادای برادر مسعود و خواه مریم مجاهدین خلق! خدا رو شکر که اونا شهید شدن ...اگراونا شهید نمی شدن دیگه صدا و سیما سوژه تبلیغاتی برای درآوردن اشک ملت نداشت اونوقت باید می رفت شوهای شبکه ام آی تی وی رو پخش می کرد... جداْ اگه اونا شهید نمی شدن چی می شد؟...واقعا خدا به اقایون رحم کرد که اونا شهید شدن ! خوب شد اونا شهید شدن ... وگر نه عمرا سازمانی با نام حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با یه سری آدم بیکار تشکیل نمیشد.اگه اونا شهید نمی شدن این همه پول باد کرده و زیادی بیت المال که الان فقط برای چاپ بیلبورد خرج میشه باید می رفت توی جیب دشمن بزرگ آمریکای جنایتکار... خوب شد اونا شهید شدن ...اگه اونا شهید نمی شدن عمرا بعضی از بچه های سپاه با کمتر از ۲۰ روز سابقه جبهه نمی تونستن درجه سرداری بگیرن... خدا خیرشون بده و از بزرگی کمشون نکنه که شهید شدن ...وگرنه برای روزهای هفته دفاع مقدس اسمی نداشتن و حناق می گرفتن از اینکه نمی تونن روی روزهای هفته اسم بذارین... دمشون گرم که شهید شدن ...اگه اونا شهید نمی شدن که یه عده با خون اونا پول در نمی آوردن...اونوقت از گرسنگی می مردن! اگه اونا شهید نمی شدن سردار سرتیپ خلبان دکتر ناجا شهرداری نمی تونست توی صندلی داغ کلی اشک بریزه و تبلیغات کنه... اگر اونا شهید نمی شدن تلوزیون باید به جای ۵ دقیقه برنامه ره یافتگان وصال یا روایت فتح که نصف شب پخش می شه چی پخش می کرد؟. آقا دستشون درد نکنه... خوب شداونا شهید شدن.الان که خون همشون داره پایمال میشه داریم چی کار میکنیم . مادر این شهیدا چی می کشن که مانکن های خیابونی رو میبینن و همشون آرزوی سامان بچه هاشون رو داشتن ، پس باز هم داریم صبوری میکنیم و شهید فروشی به خدا قسم تن شهدا در قبر مي‌لرزد از اين بازار مكاره‌اي كه براي فروش آبروي شهيد و شهادت درست شده در اين كشور. مگر براي يادآوري آرمان‌هاي اين شهيدان حتما بايد يك سنگ و گنبد و مزار جلوي چشم آدمها باشد؟ اين چه تصور احمقانه‌اي است كه برخي مي‌خوان به زور ارزش‌ها را بياورند جلوي چشم مردم، به جاي اينكه خود مردم بروند سراغ ارزشها. رضا مارمولك هم مي‏فهميد كه با زور نمي‌شود مردم را به بهشت برد، اينها نمي‌فهمند؟! كجاست آن غيرت و آرمان‌خواهي سال 56 كه به دفاع از حريم و حرمت انقلاب برخيزد؟

2 comments:

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.
Anonymous said...

سالومه جان،
دخترخاله ایام خوش کودکی، سلام!

می گویم ایام کودکی، چون با سالومه ای که هنوز نرفته خود را مهاجر می داند، بیگانه ام!
بالاخره بعد چندی مجال شد تا برایت بنویسم. نمی گویم پاسخ چون گمان نمیکنم پرسش و پاسخی در بین باشد. سخن از چند حرف دل است و زاویه نگاه به جامعه.
تو با دلسوختگی قابل تحسینی از جماعتی گفته ای که من چندی است با آنها زندگی می کنم و اگر دستم برسد برایشان می نویسم. شاید نشریه کمان و فرهنگ پایداری را دیده باشی... شاید هم نه!...چه می گویم؟! بچه های بالا شهر و اهل فرنگ که به این چیزها کار ندارند! بگذریم...
بله، از شور انقلابی دیگر نمی توان سراغ گرفت. چون دوره انقلاب گذشته است. از جنگ هم نزدیک بیست سال می گذرد. از رفتن پیر جماران هم همینطور. اما زندگی ادامه دارد.
دور و برمان پر از جنگ و دعواست. این همه جنگ و دعوا از بی سیاستی است. اگر سیاست کار خود را درست انجام میداد این همه خون نمی دیدیم.
آرمان گرایی خیلی با شکوه و احترام بر انگیز است. هماره از آرمانگرایان با کلمات و عبارات متفاوتی یاد میشود، که حتی اگر آن آرمان را قبول هم نداشته باشی آن آرمان و پیروانش را احترام میکنی.
امروز حکایت ما چیز دیگری است. امروز نوبه سیاست است و سیاست بازان. هرچند که از همه آنها نفرت به دل داشته باشیم.
امروز جبر جامعه ای که از آرمان فاصله گرفته، آدم ها را به فرصت طلبی سوق می دهد. به گمان من در این حال و روز نمی شود رفتار آدمها را محاکمه کرد و پست بی شرف خواند.
هیچ پدیده ای را فارغ از بافت پیرامونش نباید و نه می توان تحلیل و تبیین کرد. باید آدمها را با همه آنچه که بر آنها موثر است دید.

قربانت
محمد