Friday, December 29, 2006

تمام آن چیز هایی که از دست رفت

چه کسی بچه گیهای از دست رفته مرا به من بر خوا هد گر داند ؟ بچه گیهایی که میان صدای شعار و چشم ترسان مادر گذشت ! چه کسی هفت سالگی معصوم مرا به من بر می گر داند همان وقت که در ظلمات پناهگاه با عروسکهایم خوش بودم بی خیال چشم تر مادر بزرگم و صدای مداوم ذکر یا علییش!چه کسی شبهای دوازده سالگیم را به من پس خواهد داد شبهایی که پر بود از وحشت مرگ و صدای زوزه موشک!چه کسی بیست سالگی قشنگ عاشق مرا که صورتش از سیلی وحشیانه همه چیز ممنوع متورم شده بود را به من بر می گرداند ؟چه کسی روزهای جوانیم را، دانشجوییم را که ما بین پارچه های کلفت و سیاه مقنعه و روپوش کفن کرده ام دوباره به من خواهد داد؟ و حالا وحالا در آستانه سی سالگی کدامین دست بر تن احساس سوخته نسل من مرهم خواهد بود ؟؟ احساسی که میان ورقهای تاریخ این سالهای سرد و سخت سوخت و از یادها رفت! می خواهند چه چیز را به من پس بدهند بچه گیم را ؟؟؟ هفت سالگیم را ؟؟؟ دوازده سالگی یا بیست سالگیم ؟؟؟ کدام را؟؟؟ با زخمهای تن سوخته نسل من چه می کنند ؟؟؟ به خدا که تن ما درد دارد؟؟؟ ما خوب میدانیم این جاهای سوختگی تا ابد بر تن عاشق نسل ما می ماند. خوب می دانیم

No comments: