کابوس من شبیه زنی است که پناه برده به گوشه ای که چسبیده به دنیا و تمام دیوارش را نوشته هایی نمور پر کرده اند که هزار سال است بی وقفه هوا می خواهند زنی که تمام ثانیه ها راپشت سرش خفه کرده است که مبادا بیدار شوند کودکان احساسش ! کابوس من شبیه بارانی است از خون زنی که از هر قطره اش درختی می روید بر انحنای پیشانی تاریخ خونی که می چکداز دستان چرکین تعصب
Sunday, December 31, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment