Friday, December 22, 2006

ایستادن روی پاهای شعور کار آسانی نیست

وقتی شادمانی، روی سطح زندگی حرکت میکنی در روشنائی حضور آدمها و در هوای تازه ی حرفها وقتی غمگینی در عمق زندگی حرکت میکنی در تاریکی مطلق فهمیده نشدنها و در خفقان مرگبار تنهائیها ... شادمانی چون هوا، سبک است و بالا می ایستد و اندوه چون نیروی جاذبه، تو را پائین می کشد. به گمانم اینگونه است که افکارمان سوق داده میشوند به عمیق یافتن ... باید مرز این دو را یافت روی زمینی ایستاد که نه آنقدر شادمان زیست که دیگران را دید و نه آنقدر غمگین، که عذاب دیگران محاصره مان کند. ایستادن روی پاهای شعور کار آسانی نیست.... خدایا دستم را بگیر بی تو حتما زمین خواهم خورد

No comments: