Wednesday, March 18, 2009

سوت و کور

چقدر سوت و کور شدی. چقدر من ازت دور شدم. چقدر روزها و ماهها گذشت و هیچکس سراغی هم ازت نگرفت. انگار نه انگار یه روزی خود زندگی بودی. چه گرد و خاکی گرفتی زندگی محدود و بی رنگ من

1 comment:

mk said...

سلام جوون
چطوری؟

وقتی خودت چند ماه یه بار به وبلاگت سر میزنی، از مردم چه توقع داری؟!
ولی من سر میزنم.
قلمت خشکیده یا حال نوشتن نداری؟ یا شاید می ترسی وی آی پی ببرنت کهریزک دچار تحول ایدئولوژیک بشی؟

اما به نظر من غصه نخور، سحر نزدیک است!
مخلص
محمد